روشهای غلبه بر اهمال کاری: تمرینی برای رفع نگرانی های بی دلیل
برای افزایش بهرهوری و مقابله با اهمالکاری مشکلاتی پیش روی ما قرار دارند که باید سعی کنیم راهحلهایی برای آنها پیدا کنیم. نگرانیهای بی دلیل یکی از مشکلاتی است که بسیاری از ما با آن سروکله میزنیم. در کتابی که اخیرا مطالعه میکردم با یک تمرین برای مقابله با این مشکل مواجه شدم و به نظرم تمرینی کاربردی برای رفع نگرانی های بی دلیل و نگرانیهایی است که از کنترل ما خارج هستند.
در ادامه این مطلب بیان خواهم کرد که چگونه نگرانی بهرهوری ما را پایین خواهد آورد و ما را دچار اهمال کاری خواهد کرد. در انتها نیز تمرینی که که به آن اشاره کردم را نوشتهام.
نقش نگرانی و ذهن نامنظم در اهمال کاری
برای رسیدن به آرزوها و هدفهایی که در سر میپرورانیم نیاز به حرکت داریم، حرکتی رو به جلو تا بتوانیم به آنها برسیم. اگر یک جا بنشینیم و فقط به برنامههایی که برای رسیدن به اهدافمان ریختهایم زل بزنیم مطمئناً اهداف به سمت ما نخواهند آمد.
برای حرکت کردن نیاز داریم تا قدم اول را در مسیری که انتخاب کردهایم برداریم. درصد بالایی از اهمال کاری در همین قدم اول خودش را نشان میدهد. یعنی اصولاً در بسیاری از مواقع ما شروع نمیکنیم. آنقدر خودمان را درگیر برنامهریزی، آمادهسازی و رسیدن زمان مناسب میکنیم که وقتی به خودمان میآییم زمان زیادی از تصمیمی که گرفته بودیم گذشته است و ما قدم از قدم بر نداشتهایم.
یکی از دلایلی که ما را از شروع کردن باز میدارد ذهن ناآرام و نابسامان است. ذهنی که ممکن است خواسته یا ناخواسته سرشار از نگرانیهایی باشد که اگر خوب فکر کنیم برای رفع بسیاری از آنها هیچ کاری از عهده ما بر نمیآید و برطرف کردن آنها در حوزه کنترل ما نیست.
در بسیاری از موارد، هنگام شروع کاری که در نظر داریم تا انجامش دهیم احساس میکنیم به اندازه کافی تمرکز نداریم، احساس میکنیم خسته هستیم، ذهنمان درگیر است، آنقدر نگرانی در ذهنمان انبار شده که توان رویارویی با چالش جدیدی را نداریم. آرزو میکنیم کاش به اندازه کافی آرامش داشتیم تا بتوانیم کارمان را شروع کنیم.
یکی از دلایل این احساسهای بد، تشویش ذهنی و نابسامانیها و بی نظمیهایی است که ذهن ما را فرا گرفته است. ذهن ما به جای تمرکز روی اهداف و کارهایی که در جهت رسیدن به اهدف باید انجام دهیم به صورت نامنظم به سمت موضوعات مختلف منحرف میشود و تمرکزمان تکه و پاره شده و چیزی از آن باقی نمیماند.
داشتن هدف مشخص به ما کمک میکند تا بدانیم تمرکزمان را روی چه چیزی باید بگذاریم. وقتی هدف مشخصی نداشته باشیم در طول روز مجبوریم به چیزهای زیادی فکر کنیم، کارهای زیادی را همزمان انجام دهیم و در پایان روز با این که احساس میکنیم روز پرمشغلهای را پشت سر گذاشتهایم، احساس فرسودگی و استرس میکنیم، فکر میکنیم آنقدر که باید تلاش نکردهایم و وقتمان را تلف کردهایم.
در کنار انتخاب هدفِ درست ما نیاز داریم که از شر مشکلات دیگری نیز رها شویم. نگرانی یکی از مشکلاتی است که به اهمالکاری دامن میزند وشاید یکی از دلایل اصلی آن باشد.
اگر کمی در خودمان عمیق شویم متوجه خواهیم شد که ما زمان زیادی را صرف نگرانی برای حال، آینده و گذشتهمان میکنیم. درست است که داشتن نگرانی برای انسان یک امر طبیعی است و یک رفتار سالم محسوب میشود. اما داشتن نگرانی مخرب در مواردی که به کلی از کنترل ما خارج است یک رفتار سالم نیست و باید برای آن چارهای اندیشید.
اگر زمان و انرژی زیادی صرف نگرانیهایی کنیم که از کنترل ما خارجاند، هیچ وقت آرامش کافی برای کار کردن و حرکت کردن به سمت اهدافمان را نخواهیم داشت. همیشه منتظریم تا این نگرانیها برطرف شوند تا ما کارمان را شروع کنیم، اما این نگرانیها هیچ وقت تمام نمیشوند. اگر شما نگران اشتباهی باشید که در گذشته انجام دادهاید هیچ کاری در موردش نمیتوانید بکنید و اگر با آن کنار نیایید این نگرانی شما را به شدت اذیت خواهد کرد و ذهنتان را از تمرکز درست و صحیح باز خواهد داشت.
تمرینی برای رفع نگرانی های بی دلیل
در کتاب غلبه بر اهمال کاری نویسنده تمرینی را ذکر کرده است که به نظرم میتواند تمرین خوبی برای افرادی باشید که با نگرانیهای زیادی دست و پنجه نرم میکنند و احساس میکنند ذهنشان خیلی درگیر است و نمیتوانند کاری را شروع کنند یا با چالش جدیدی در زندگی رو به رو شوند.
وسایل مورد نیاز:
کاغذ، خودکار، خودتان
روش کار:
یک کاغذ بردارید و در آن چهار ستون ایجاد کنید و در بالای هر ستون عناوین زیر را بنویسید.
- ستون اول: مواردی که نگرانشان هستم
- ستون دوم: سطح کنترل من روی این موضوع چقدر است؟
- ستون سوم: موردی که نگرانش هستم چه نفعی برای من دارد؟ آیا اهمیتی برای من و عزیزانم دارد؟
- ستون چهارم: آیا کاری هست که بتوانم جهت رفع این نگرانی انجام دهم؟
در ستون اول لیست تمامی نگرانیهای کوچک و بزرگی که به ذهنتان میرسد را بنویسید. هیچ کدام را از قلم نندازید که همهشان مهم هستند.
در ستون دوم مشخص کنید که چقدر روی آنها کنترل دارید. میتوانید این ستون را با کنترل کامل، کنترل متوسط یا نداشتن کنترل پر کنید.
در ستون سوم بنویسید که آیا فکر کردن در مورد موضوعی که نگرانش هستید اصلا برای شما چه نفعی دارد؟ چقدر برایتان مهم است، اصلا از حل شدن یا نشدنش چیزی به شما میرسد یا خیر؟
و در ستون چهارم بنویسید که برای رفع آن نگرانی چه کاری از دستتان بر میآید.
اگر این تمرین را انجام دهید خواهید دید نگرانیهایی هستند که شما هیچ کنترلی روی آنها ندارید و هیچ کاری برای رفع آنها نمیتوانید انجام دهید. همچنین نگرانیهایی هستند که بود و نبودشان نه چیزی به شما اضافه میکند و نه چیزی از شما کم میکند. و مواردی را خواهید دید که میتوانید برای برطرف کردن آنها کاری بکنید.
در دو مورد، نگرانیهای خارج از کنترل و نگرانیهای بیمورد و بیاهمیت کاری نمیتوانید بکنید. اما برای مورد آخر، یعنی نگرانیهایی که میشود کاری در موردشان انجام داد نهایت سعیتان را بکنید تا برطرف شوند.
وقتی این کار را انجام دهید از اضطراب مرتبط با آن نگرانیها کاسته خواهد شد. زیرا هر آنچه میتوانستید را برای برطرف کردن آنها انجام دادهاید.
همیشه باید این موضوع را در ذهن داشته باشید که:
نگران بودن برای مواردی که نمیتوانید تغییری در آنها ایجاد کنید فقط وقتتان را تلف میکند.
میدانم! در بسیاری از موارد با اینکه میدانیم برای موضوع خاصی کاری از دست ما بر نمیآید باز هم نمیتوانیم نگران نباشیم. در این موارد فقط به ذهنیت خودتان بستگی دارد که چطور با آن موضوع کنار بیایید. میتوانید تصمیم بگیرید که فقط منتظر باشید تا نگرانی خود به خود برطرف شود و میتوانید به کارهایتان برسید تا نگرانی خود به خود برطرف شود. در هر صورت در اصل این قضیه که کاری از دست شما بر نمیآید تفاوتی ایجاد نمیکند.
منبع: کتاب غلبه بر اهمال کاری – دنیل والتر
در مجموعهای از نوشتهها سعی دارم به موضوع اهمال کاری بپردازم. اگر این موضوع برای شما نیز یک دغدغه است پیشنهاد میکنم این مجموعه نوشتهها را دنبال کنید.