به نظرم یکی از مهمترین چیزهایی که آدم با آن درگیر است ساعت خواب و ساعت بیداری است و برای کار کردن و بهرهوری بیشتر باید قبل از هر چیز تکلیف این موضوع روشن شود. من مدتها درگیر این قضیه بودم و ساعت بیدار شدنم چندان مشخص نبود.
بخاطر شغلی که دارم شبها ساعت ۱ بامداد به خانه میرسم و معمولا قبل از ساعت ۲ بامداد نمیخوابم. قبلترها ساعت ۱ که به خانه میرسیدم تازه شروع میکردم به دیدن فیلم و سریال و این کار گاهی تا ۴ صبح هم طول میکشید. البته من از این وضع راضی نبودم و رفته رفته سعی کردم این کار را انجام ندهم.در حال حاضر با خودم اینطور طی کردهام. که ببین! به من مربوط نیست که تو چه ساعتی میخوابی. اما ساعت ۷:۳۰ صبح باید از خواب بیدار شوی و از تختخواب بیرون بیایی. حتی اگر هیچ کاری هم نداشته باشی و حتی اگر یک روز تعطیل باشد.
بیدار شدن در یک زمان معقول به نظرم در بهرهوری و کارایی فرد اهمیت زیادی دارد. احتمالا بارها برایتان پیش آمده که شب با خودتان قرار گذاشتهاید صبح راس ساعت مشخصی بیدار شوید و برنامه مشخصی را پی بگیرید ولی آن روز صبح دیر از خواب بیدار شدید و قید برنامهتان را که زدید هیچ، به کل آن صبح یا آن روز را به بطالت گذراندید. برای من که زیاد پیش آمده، نمیدانم چه مرضی است که من و امثال من داریم، که یا باید کاری دقیقا همان طور که دلمان میخواهد انجام شود یا اصلا انجام نشود. اسمش را از این کلمه خوشکلهای دهان پر کن گذاشتهاند، کمال گرایی، نه برادر من نه خواهر من اسمش مرض است! مرض اهمال کاری!
از این حرفها که بگذریم به نظرم آدم برای کار کردن اول از هر چیزی باید ببیند در طول روز چقدر زمان دارد و چقدر بدنش توان کار کردن دارد. به نظرم این مرحله را به خوبی پشت سر گذاشتهام و در حال نسبت به میزان زمان و توانی که دارم تقریبا آگاه هستم.