همیشه که نباید کتاب معرفی کرد برای خواندن، نخواندن کتاب بد هم یک کار خوب است و زمان زیادی برای ما ذخیره میکند. بعضی از کتابها هستند که نباید خوانده شوند. مانند بسیاری از فیلمهایی که نباید دیده شوند و موسیقیهایی که نباید شنیده شوند. اسم این کتابها را میگذاریم کتاب هایی که ارزش خواندن ندارند! متاسفانه به دلایل مختلفی برخی از این کتابها را مطالعه کردهام و تصمیم دارم در این مطلب که سعی میکنم هر از چندگاهی آن را به روز کنم بعضی از این کتابها را معرفی کنم. البته بخش معرفی کتابهای خوب هم در این وبلاگ هست که میتوانید از آن استفاده کنید.
حق نوشتن: جولیا کامرون
یک کتاب دیگر از کتاب هایی که ارزش خواندن ندارند. در سایتی، که اسمی از آن نمیبرم، نویسندهاش گفته است که: «در میان کتابهای آموزش نویسندگی شاید این کتاب میتواند از اولین انتخابهای ما باشد». به نظرم این کتاب را به طور کلی از لیست خواندنیهایتان خط بزنید و اگر هم کتاب را خریدهاید و تصمیم دارید که بخوانید توصیهام این است که وقت خود را تلف نکنید و به سراغ کتابهای بهتری بروید.
ترجمه سیمین موحد که من نسخهی الکترونیکی آن را در فیدیبو خواندم بسیار ضعیف و در بعضی از قسمتها نا مفهوم است.
کتاب حق نوشتن چیزی به شما اضافه نمیکند. نهایتش 4 تا جمله قصار در مورد نوشتن است که در همین اینترنت حتما به چشمتان خواهد خورد. جولیا کامرون سعی دارد که انگیزه برای نوشتن ایجاد کند. نزدیک بود سرطان را هم در کتابش با نوشتن درمان کند.
حرفهای تکراری و تکراری در 350 صفحه که آدم را کلافه می کند. اگر از آن دسته آدمها هستید که وقتی کتابی را شروع میکند حتما باید تمامش کند از خواندن این کتاب زجر خواهید کشید. و اگر از آن دسته از آدمها هستید که برایش مهم نیست کتاب را نصفه رها کند به احتمال 99 درصد نصف این کتاب را هم نخواهید خواند. مطالبی که در این کتاب آمده است در یک پست وبلاگی قابل بیان بود.
هر برند یک داستان : هیثرپمبرتون لوی ترجمه سعید محمدی / بهاره نوروزی
صرفا به این ترجمه از کتاب که توسط انتشارات سیته منتشر شده است تاکید دارم. شاید اصل کتاب یا ترجمههای دیگری که در بازار موجود است خوب باشد؛ اما ترجمه سعید محمدی و بهاره نوروزی فوقالعاده مزخرف و به درد نخور است. جملات کتاب نامفهوم هستند و به حدی این کتاب به فارسی بد نوشته شده است که باعث سردرد میشود.
عادت دارم وقتی خواندن کتابی را شروع میکنم سعی کنم حتما آن را به پایان برسانم اما این کتاب آنقدر بد است که 40 صفحه آخر را نخوانده فقط ورق زدم، هرچند از ۹۰ صفحهای که خواندم هم چیز خاصی نفهمیدم.
اگر برای پول و زمان خود ارزش قائل هستید به هیچ وجه سراغ این ترجمه از کتاب نروید.
کتاب هر برند یک داستان : هیثرپمبرتون لوی ترجمه سعید محمدی / بهاره نوروزی به قدری مزخرف است که حتی ارزش آن را ندارد آن را دوباره باز کنم و با نمونههایی از جملاتی که در کتاب آمده است حرفم را به شما اثبات کنم.
کتاب فروش؛ تنها راه بقا نوشته گرنت کاردون
کتاب پر از مطالب و حرفهای کلیشهای و تکراری است که در اینترنت پیدا میشود. بسیار بهدردنخور بوده و خواندنش بههیچعنوان ارزش وقت گذاشتن ندارد. تنها جملهی بهدردبخور این کتاب همین جملهی «فروش؛تنها راه بقا» است که آن را هم مترجم اینطور نوشته. بهتر است بروید و جای دیگری فروش را یاد بگیرید. من که بههیچعنوان هیچ مطلب دیگری که اسم این آقای گرنت کاردون روی آن باشد را نمیخوانم و نمیشنوم. اگر کتاب را شروع کردهاید و با خودتان میگویید عیبی ندارد بگذار تا آخر بخوانم شاید یک حرف درست و حسابی زده باشد این اشتباه را نکنید و همین حالا کتاب را از خودتان دور کنید چون فقط وقتتتان را میگیرد. به نظرم انتشار این کتاب به صورت کاغذی نیز خیانت به محیط زیست است. بله دقیقا همین مقدار از خواندن این کتاب حالم بهم خورد و دچار تهوع شدم.
بطور کلی، مطالعه کتاب کاغذی چیز دیگری هست. برای همین طاقچه هم رو آورد به فروش کتاب کاغذی
بله موافقم. مطالعه کتاب کاغذی واقعا لذت بیشتری داره و به نظرم درک مطالب رو هم سادهتر میکنه.