از مدیر محصول یک شرکت که اخیراً محصول جدیدی را به بازار عرضه کرده است پرسیدم که چه فرایندی را طی کردهاند تا این محصول را انتخاب و به بازار عرضه کنند؟ او با صبر و حوصله سعی کرد توضیحاتی را به من ارائه دهد که در ادامه خواهم آورد:
اولین گام شناسایی نیاز یا فرصتی در بازار بود که شرکت ما به طور بالقوه میتوانست با یک محصول جدید برطرف کند. ما تحقیقات بازار انجام دادیم، روندهای صنعت را تجزیهوتحلیل کردیم و با تیمهای فروش و بازاریابی خود مشورت کردیم تا شکافهای بالقوه در ارائه محصولات خود و حوزههایی را که میتوانستیم خود را از رقبا متمایز کنیم شناسایی کنیم.
هنگامی که یک فرصت بالقوه را شناسایی کردیم، یک تحلیل امکانسنجی انجام دادیم تا مشخص کنیم که آیا توسعه و ارائه یک محصول جدید به بازار برای ما مفید است یا خیر. این شامل ارزیابی عواملی مانند منابع و تخصص موردنیاز برای توسعه و تولید محصول، تقاضای بالقوه برای محصول و سودآوری بالقوه محصول بود.
بر اساس نتایج تجزیهوتحلیل امکانسنجی، ما یک طرح تجاری دقیق برای محصول جدید نوشتیم. این طرح شامل تشریح ویژگیها و مزایای محصول، استراتژیهای قیمتگذاری و موقعیتیابی، برنامههای بازاریابی و فروش و پیشبینیهای مالی بود.
سپس طرح کسبوکار را به ذینفعان کلیدی در شرکت از جمله مدیریت ارشد، تیم توسعه محصول و تیم های فروش و بازاریابی ارائه کردیم. ما درخواست بازخورد کردیم و به هر گونه نگرانی یا سؤالی که در این جلسات مطرح شد پاسخ دادیم.
هنگامی که از مدیریت ارشد مجوز دریافت کردیم، فرایند توسعه محصول را آغاز کردیم که شامل طراحی و نمونهسازی محصول، آزمایش آن و اصلاح طرح بر اساس بازخورد کاربران بود.
در طول فرایند توسعه، ما همچنین روی استراتژی ورود محصول به بازار کار کردیم که شامل ایجاد پیشنیازهای عرضه محصول، توسعه ابزارهای فروش و آموزش تیمهای فروش و پشتیبانی خود در مورد محصول جدید بود.
هنگامی که محصول برای عرضه آماده شد، ما آن را به گروه کوچکی از مشتریان بهمنظور جمعآوری بازخورد و انجام هرگونه تنظیمات نهایی عرضه کردیم. بر اساس بازخوردی که دریافت کردیم، تغییرات بیشتری در محصول انجام دادیم و استراتژی عرضه خود را اصلاح کردیم.
در نهایت، ما محصول را به بازار گستردهتر عرضه کردیم و عملکرد آن را از نزدیک زیر نظر گرفتیم. ما فروش، بازخورد مشتریان و روندهای بازار را دنبال کردیم تا مطمئن شویم که محصول انتظارات ما را برآورده میکند و تأثیر مثبتی بر سوددهی کلی شرکت میگذارد.
بهطورکلی فرایند تصمیمگیری برای معرفی یک محصول جدید پیچیده است و شامل تجزیهوتحلیل، برنامهریزی و اجرای دقیق است. این امر مستلزم همکاری تیمها و افراد مختلف درون شرکت و همچنین درک عمیق بازار و نیازهای مشتری است.
اگر بخواهیم این گفتهها را بررسی کنیم به یک چارچوب کلی برای فرایند تصمیمگیری خواهیم رسید:
۷ مرحله فرایند تصمیمگیری
1. شناسایی تصمیمی که باید گرفته شود
در اولین مرحله باید مشکل یا فرصت را شناسایی کنیم. برای این کار باید موضوع یا هدفی را که نیاز به تصمیمگیری دارد بهوضوح تعریف کنیم. این موضوع میتواند مشکلی باشد که باید حل شود یا فرصتی باشد که پیش روی ما وجود دارد و میتوانیم از آن استفاده کنیم.
2. جمعآوری اطلاعات مرتبط
پس از شناسایی مشکل، باید اطلاعات مربوطه جمعآوری شود تا به تصمیمگیری آگاهانه کمک کند. این مرحله شامل تحقیق و جمعآوری دادهها از منابع مختلف مانند روند بازار، بازخورد مشتریان، گزارشهای مالی و نظرات کارشناسان است.
3. شناسایی راهحلهای جایگزین
این مرحله شامل طوفان فکری و ایجاد فهرستی از راهحلهای ممکن است که میتواند مشکل را حل کند. مهم است که گزینههای مختلفی را در نظر بگیریم، حتی اگر غیرمتعارف یا بعید به نظر برسند، زیرا ممکن است به راهحلهای جدید و نوآورانه منجر شوند.
4. ارزیابی گزینهها
هر راهحل جایگزین باید بر اساس معیارهای مختلفی مانند امکانسنجی، هزینه، تأثیر، خطرات و منافع ارزیابی شود. این مرحله شامل تجزیهوتحلیل مزایا و معایب هر گزینه و سنجیدن آنها با یکدیگر است تا مشخص شود کدام گزینه قابلاجرا و مؤثرتر است.
5. انتخاب بهترین جایگزین
پس از ارزیابی همه گزینهها، باید بهترین راهحل انتخاب شود. این مرحله شامل تصمیمگیری نهایی بر اساس معیارهای ارزیابی و انتخاب گزینهای است که بیشترین سود را در عین بهحداقلرساندن خطرات و هزینهها داشته باشد.
6. اقدام
پس از اتخاذ تصمیم، لازم است آن را اجرا کنیم. این مرحله شامل عملیکردن راهحل انتخابی با تدوین یک برنامه، تخصیص منابع و اجرای آن برنامه است.
7. بررسی تصمیم و پیامدهای آن
این مرحله شامل نظارت بر نتایج تصمیم و ارزیابی موفقیتآمیز بودن آن در دستیابی به نتایج مطلوب است. این مرحله ازآنجاییکه امکان تأمل در فرایند تصمیمگیری و یادگیری از هرگونه اشتباه یا موفقیت را فراهم میکند بسیار مهم است. بر اساس نتایج این مرحله میتوان تنظیمات و بهبودهایی را در فرایند تصمیمگیری در آینده و رسیدن به نتیجه بهتر انجام داد.
***
باید به این نکته توجه داشت که تصمیمگیری همیشه یک فرایند خطی نیست و ممکن است برخی مراحل برای اینکه خروجی بهتری از آنها دریافت کنیم چند بار تکرار شوند. بسیاری از مواقع ما باید در موقعیتهای پیچیدهای که بهسرعت در حال تغییر هستند تصمیم بگیریم؛ بنابراین میتوانیم انعطافپذیری و سازگاری را از ویژگیهای کلیدی در تصمیمگیریهای مؤثر بدانیم.