برای اینکه بتوانیم نوشته را به خوبی پیش ببریم باید ابتدا بین تنبلی و اهمال کاری تفاوت قائل شویم. تنبلی مشکل آن عدهای از افراد است که به صورت خودآگاه تمایل به انجام کاری ندارند. این افراد اصولاً تن به انجام کاری نمیدهند، نه اینکه مطلقاً هیچ کاری نکنند، اما از انجام بسیاری از کارهایی که بر عهده آنها قرار دارد و موظف به انجام آنها هستند به کلی سر باز میزنند و تمایلی به انجام آنها ندارند.
اهمال کاری بیشتر به اولویّتبندی کارها برمیگردد. افراد اهمالکار معمولاً بخاطر هیجانات، اولویت بندی کارها را تغییر میدهند. یعنی اگر لیستی از کارهایی داشته باشند که قرار است انجام دهند، آنهایی را در اولویّت قرار میدهند که حس خوبی به آنها میدهد و کارهای کسالت بار و خستهکننده را به روزها یا زمانهای آتی موکول میکنند. و معمولا کارهای خسته کننده و دشوار دقیقا همان کارهایی هستند که موجب پیشرفت فرد میشوند.
اهمال کاری به دو نوع تقسیم می شود:
- اهمال کاری شناختی
- اهمال کاری رفتاری
اهمال کاری شناختی
اهمال کاری شناختی معمولاً منجر به تعویق افتادن تصمیمهای فرد خواهد شد. شخصی را فرض کنید که باید برای آینده شغلی خود تصمیمی بگیرد، اما این کار را مدام به دلایل مختلف به تعویق میاندازد و برای این کار بهانههای مختلفی میآورد.
اهمال کاری رفتاری
اهمال کاری رفتاری در سطح رفتار بروز میکند و شخص از انجامکارهایی که بر عهده او گذاشته شده است به دلیل پرداختن به کارهای غیر ضروری دیگر سر باز میزند. این افراد معمولاً منتظر فرصت بهتر، زمان رندتر و فکر آزادتر هستند.
چه موقع دچار اهمال کاری میشویم؟
اهمال کاری میتواند در لایههای مختلف زندگی وجود داشته باشد و در برخی لایهها اثری از آن مشاهده نشود. به عنوان مثال یک شخص می تواند برای انجام کارهای مربوط به شغل خود بسیار فعال و منظم باشد اما برای انجامکارهای مربوط به خانواده و منزل دچار اهمال کاری شود.
از همین رو بسیاری از ما ممکن است در ابعاد مختلف زندگی خود دچار اهمال کاری شویم. به طور خلاصه اگر کارهایی در ذهن دارید که باید یک روز از همین روزها انجامش دهید اما مدام آن را به روزهای آینده و زمانهای مناسبتری موکول میکنید به احتمال بسیار زیاد دچار اهمال کاری هستید.
بنابراین احتمالاً همه ما اهمال کاری را در زندگی روزانه خود تجربه میکنیم. اما راهحل چیست؟ آیا این مشکل چندان اهمیتی دارد که به جستجوی راهحلی برای آن باشیم؟
بله. اگر خوب دقت کنید متوجه خواهید شد که بسیاری از کارهایی که معمولاً آنها را به تعویق میاندازید کارهای مهمی هستند و به نحوی با موفقیت و پیشرفتتان گره خوردهاند. به عنوان مثال اگر شخصی که میخواهد نویسنده شود، در نظر داشته باشد که هر روز تمرین ۱۰۰۰ کلمه آزاد نویسی را انجام دهد اما شروع این کار را مدام به روزهای آتی موکول کند تمرین بسیار خوبی برای نویسندگی را از دست داده است. این شخص شاید به مطالعه کتابهای با موضوع نویسندگی بسیار علاقهمند باشد و این کار را هر روز مطابق نظم خاصی دنبال کند، اما این علاقه دستاویزی برای انجام ندادن تمرین نویسندگی خواهد بود، هرکس که کمی در زمینه نوشتن فعالیت داشته باشد میداند که هیچ نویسندهای تنها با خواندن کتاب نویسنده نمیشود باید قلم به دست بگیرد و بسیار بنویسد و نوشتن هم کار سادهای نیست.
این مثال اگرچه در حوزه کاری خودم و مدتی از مشکلات خودم بود اما برای حوزههای دیگر نیز قابل تعمیم است. باید قبول کنیم که بسیاری از کارهای دشوار نتایج خوبی به همراه دارند و اگر بخواهیم همیشه انجام کارهای دشوار را به تعویق بیاندازیم در کسب مهارتی که قصد یادگیریاش را داریم به مشکل خواهیم خورد.
اما چگونه میتوان بر اهمال کاری غلبه کرد؟ آیا روشهای عملی وجود دارد که به وسیله آنها بتوانید از شر اهمال کاری خلاص شویم؟
بله. به جز موارد استثنا هر دردی را درمانی است.
غلبه بر اهمال کاری توانایی هایی را نیازد دارد که باید سعی کنیم این موارد را در خود پرورش داده و به درستی از آنها استفاده کنیم.
پیگیر باشید
پیگیری توانایی است که به شما این امکان را میدهد تا موضوعی را دنبال کنید و آن را به نتیجه برسانید. برای این کار نیاز به تمرکز دارید، یعنی کانونی کردن همه اعمال و افکارتان در مسیر آن کاری که قصد انجامش را دارید.
انضباط شخصی
انضباط شخصی یعنی توانایی کنترل خود. این توانایی مانند ستون عمل میکند یعنی اگر وجود نداشته باشد بعید است که بتوانید به نتایج خوبی برسید. پرورش انضباط شخصی یا درونی به شما کمک میکند تا در تقابل با وسوسههای زودگذر از مسیرتان منحرف نشوید، یا راحتتر بگویم بیدی نباشید که با هر بادی بلرزید.
توانایی عمل کردن
عمل و کار شما را از نقطهی A به نقطه B میرساند. این امری طبیعی است که انسان برای رسیدن از نقطهای به نقطه دیگر کاری انجام دهد، چون خواستهای دارد که در نقطه مقصد به آن خواهد رسید. حال شما مقصد را اهداف خود در نظر بگیرید، نقطهای که بسیاری از خواستههای شما در آن برآورده خواهد شد، پس بهتر نیست برای اینکه به آن نقطه برسید کاری انجام دهید؟
اگر عمل نکنید، اگر کاری را شروع نکنید نمیتوانید به اهداف خود نزدیک شوید و پیشرفت خود را بسنجید. و اگر شروع کنید معمولاً دلتان نمیخواهد متوقف شوید.
توانایی ثابت قدم بودن
در هر مسیری موانعی وجود دارد، مشکلاتی سر راهتان قرار میگیرند که گاهی به این فکر میکنید که اقدماتتان کارساز نیست و باید تسلیم شوید. نباید فراموش کنیم که خستگی و موانع، جزئی از مسیر هستند و آنهای که این مشکلات را تحمل کردهاند و ادامه دادهاند طعم شیرین رسیدن را خواهند چشید.
یک ذهنیت ضد اهمال کار چگونه میاندیشد؟
برای غلبه بر اهمال کاری بیش از هر چیزی نیاز است که ذهنیت خود را به یک ذهنیت غیراهمالکار تبدیل کنید. برای این کار نیاز است که به سه موضوع زیر زیاد بیاندیشید
ارزشمند بودن اهداف
آیا اهدافی که برای خودتان در نظر گرفتهاید ارزشش را دارند؟ باید چرایی کارهایی که انجام میدهید را پیدا کنید. اگر بدانید چرا میخواهید یک فعالیت را انجام دهید وآن فعالیت چگونه به شما در رسیدن به اهدافتان کمک میکند برای ادامه انگیزه میگیرید. طبیعتاً هرکس اهدف ارزشمندی را برای خودش تعیین میکند. هدف این است که به ارزشمند بودن این اهداف بیشتر بیاندیشید.
پذیرفتن عدم آسایش
برای رسیدن به اهدافتان با عدم آسایش احساس راحتی کنید. برای انجام هر کاری با چالشهایی رو به رو میشوید، سختیهایی را تجربه میکنید، فشارهایی را متحمل میشوید. بپذیرید که هر کاری سختیهای خودش را دارد. این سختیها فقط برای شما به وجود نیامده و همه کسانی که مانند شما در پی پیشرفت خودشان و کسب و کارشان هستند سختیهایی را متحمل میشوند.
آموزش
در یک جمله، تا میتوانید یاد بگیرید.
هرچه بیشتر یاد بگیرید درآمد بیشتری خواهید داشت. مطالعه میتواند در این زمینه کمک زیادی به شما بکند. باید این ذهنیت را در خودتان به وجود بیاورید که همیشه در مقام یک دانشآموز یا مهارتآموز هستید و از هر کسی باید چیزهای جدیدی یاد بگیرید.
حرف آخر اینکه در این مطلب سعی کردم بیشتر در مورد طرز تفکر و ذهنیتی که یک شخص برای غلبه بر اهمال کاری نیاز دارد صحبت کنم. نباید فراموش کنیم که این ذهنیت ضد اهمالکارانه است که تمایل دارد روزش را با کار و تلاش و بهرهوری بیشتر به پایان برساند. باید سعی کنیم این ذهنیت در ما مستقر شود تا بتوانیم کارایی و بهرهوری بیشتر و در نهایت رضایت خاطر را تجربه کنیم.
در مجموعهای از نوشتهها سعی دارم به موضوع اهمال کاری بپردازم. اگر این موضوع برای شما نیز یک دغدغه است پیشنهاد میکنم این مجموعه نوشتهها را دنبال کنید.
سلام
مدتیه که از نوشتن روزانه دور افتادم. و دلیلش تکراری بودن نوع تمرین نوشتنم بود.
ولی الان دارم یکسری تغییر در تمرین ها ایجاد میکنم که باعث شده دوباره به نوشتن برگردم.
ایجاد تنوع در کار باعث انگیزه بیشتری میشه
سلام.
صد درصد همینطوره. آدم وقتی به کاراش تنوع میده انگیزه بیشتری برای تلاش کردن پیدا میکنه
سلام رفیق قدیمی، مطلب بسیار پخته و نحوه نگارش بسیار عالی ،اما در محتوا سوالی دارم، در وبلاگت نقل به مفهوم گفتی که برخی از مواقع بخاطر هیجانات و استرس و عصبی بودن بعضی از کارها رو که برامون مهم هم هستن موکول میکنیم به زمان دیگری و کاری با اولویت پایین تری رو انجام میدهیم که نباید این کار را بکنیم و از طرفی اولین توانایی برای غلبه بر اهمال کاری رو پیگیری بیان کردی و این توانایی را ملزم به داشتن تمرکز بیان کردی، چجوری میشه در زمان عصبانیت، تمرکز هم داشت و کار رو پیش برد؟ اگر در این مواقع به سراغ کار بریم بیشتر عصبانی میشیم که کار رو نمیتونیم انجام بدیم و از عدم کارایی خودمون و اینکه مثلا فلان اتفاق برامون افتاده و نمیتونیم کارامونو انجام بدیم رنج بیشتری میبریم بهتر نیست که مدتی به خودمون زمان بدیم که آرام بشیم و تمرکزمون رو به دست بیاریم و بعد مشغول به کار بشیم ، یا این هم مصداق اهمال کاری هستش؟؟ البته تو این زمانه تقریبا هر روز اتفاقات شکه کننده برای آدم میوفته که بخواهیم براشون به خودمون زمان بدیم میبینیم که کل عمرمون رفته و هیچ.
سلام کیوان عزیز. چقدر خوشحال شدم اسمت رو دیدم.
متوجه حرفت هستم. آدم بخاطر نگرانی یا عصبانیت و درگیر بودن ذهنش ممکنه کاملا تمرکزش رو از دست بده. اگه مطلبی که در مورد نگرانی نوشتم رو خونده باشی، در مورد نگرانیها یه توضیحاتی دادم و به نظرم عصبی بودن رو هم میشه به همون روش حل کرد. و در مورد عصبانی بودن بحث کنترل خودمون هم میاد وسط. من منکر این نیستم که بعضی از حالات روحی و فکری ممکنه به کلی آدم رو فلج کنه و آدم بیشتر از هر چیزی نیاز به زمان داشته باشه. بحث اهمال کاری یه جورایی به عادتها بر میگرده. اگر آدم در موارد خاصی به دلیل نگرانی یا عصبانیت کارشو عقب بندازه نمیشه اسمش رو گذاشت اهمال کاری. اما اگر آدمی بخاطر هر چیزی نگران یا عصبی بشه کاری هم بخاطر حل کردنشون انجام نده و صرفا کارهایی که داره رو عقب بندازه اونوقت میتونیم بگیم این نوعی اهمال کاریه.